جدول جو
جدول جو

معنی دشت بیاض - جستجوی لغت در جدول جو

دشت بیاض
(دَ بَ / دَ تِ بَ)
قصبه ای است در خراسان، که ولی دشت بیاضی شاعر از آنجاست. (از غیاث) (آنندراج). دهی از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 1781 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و زعفران. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9) :
صفا بخش جوی بیاض آمده
همانا ز دشت بیاض آمده.
طغرا (از آنندراج).
دشت پیاز. و رجوع به دشت پیازشود
لغت نامه دهخدا
دشت بیاض
دشت سپید نام روستایی در خوراسان
تصویری از دشت بیاض
تصویر دشت بیاض
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ بَ)
دهی از دهستان سورمق بخش مرکزی شهرستان آباده. سکنۀ آن 680 تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، بادام و انگور. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی جزء دهستان خشابرطالشدولاب بخش رضوان ده شهرستان طوالش. سکنۀ آن 738تن. آب آن از رود خانه چاف رود. محصول آنجا غلات، گردو، لبنیات و عسل. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
در تداول عامۀ مردم در نواحی قاین، جایی از نیم بلوک، که آنرا دشت بیاض گویند. (یادداشت محمد پروین گنابادی). رجوع به دشت بیاض شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
یکی از دهستان های دوگانه بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه. آب مزروعی این دهستان از چشمه سارها و آب برف و باران تأمین می گردد. شغل عمده اهالی این منطقه کشاورزی و گله داری است و از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود. جمعیت آن در حدود1450 تن و قرای مهم آن عبارتست از: آغ بلاغ، ملاعیسی، سنگر، سیاوان، ترسابلاغ، اسلاملو. محصولات عمده آن غلات و توتون میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنۀآن 120 تن. آب آن از رود خانه سیوند. محصول آنجا غلات و حبوب و چغندر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(وَ یِ دَ تِ بَ)
وی از شعرای معروف توابع قاین است، و مولد وی به سبب سپیدی خاکش دشت بیاض نامیده شده است. در غزلسرایی طبعی متین دارد. از اوست:
خوش آنکه با تو دهم شرح مشکل خود را
به گریه افتم و خالی کنم دل خود را
به دوری تو که یارب نصیب دشمن باد
بدان رسیده که راضی کنم دل خود را.
او لب از ننگ سوءالم نگشاید به سخن
من بدین شاد که در فکر جواب است مرا.
جز این چه شکوه توانم از آن ستمگر کرد
که غیر در حق من هرچه گفت باور کرد.
(مجمعالفصحاء ج 2 ص 50)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دشت بان
تصویر دشت بان
((دَ))
نگاهبان دشت، پاسبان کشتزار و مزرعه
فرهنگ فارسی معین